شعر امروز ما

سایه

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۱۴ ب.ظ

که هر دم می گشاید پرده ای از راز خاکستر

به جز باد سحرگاهی که شد دمساز خاکستر؟

کسی زان جمع دست افشان نشد دمساز خاکستر

به پای شعله رقصیدند وخوش دامن کشان رفتند

چه خوش پر سوز می نالد، زهی آواز خاکستر!

تو پنداری هزاران نی در آتش کرده اند اینجا

کنون در رستخیز عشق بین پرواز خاکستر!

سمندرها در آتش دیدی و چون باد بگذشتی

خیال گل نرفت از طبع آتشباز خاکستر

هنوز این کنده را رویای رنگین بهاران است

حدیث هستی ما بشنو از ایجاز خاکستر!

من و پروانه را دیگر به شرح و قصه حاجت نیست

خیال شعله می رقصد هنوز از ساز خاکستر

هنوزم خواب نوشین جوانی سرگران دارد

که بانگی بر نیاید از دهان باز خاکستر

چه بس افسانه های آتشینم هست و خاموشم

 َ
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۲
ماهور ناظم پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی